این چند روز
سلام مامانی خوبی پسری ؟ خبری نیست ،عزیزم راستی شنبه٢٤ دی برای اولین بار منو بابایی بردیمت حموم، خیلی شیطونی ها . می دونی خیلی اخمالو هستی ؟ همه می گن، حتی خانمی که بردیم واکسنتو بزنه می گفت من می ترسم بهش واکسن بزنم .دوست بابایی با خانمش که خیلی مهربونن اومده بودن خونمون تو هم حسابی اخم کرده بودی و خوابیده بودی اونا هم می گفتن چقدر اخمالوه راستشو بخوای خود من بعضی وقتا احساس می کنم باید جدی باهات حرف بزنم احساس می کنم بزرگی و حرفامو می فهمی . روزبروز داری دوست داشتنی تر میشی و من عاشقانه می پرستمت اینجا از حموم اومدی و حسابی لپ گلی شدی ...